ابن ابی الدنیا
اِبْنِاَبیالدُّنْیا (جایگزین مقالۀ دبا)، ابوبکر عبدالله بن محمد قرشی (208-281 ق/ 823-894 م)، محدث بغدادی و گردآورندۀ آثار روایی متعدد در زمینۀ زهد و اخلاق. خاندان وی با بنیامیه نسبت ولاء داشت و بههمینسبب قرشی خوانده میشد (خطیب، 10/ 89). پدرش محمد بن عبید که از محدثان بغداد و از اولین استادان وی بود، فرزند را از سنین کودکی به فراگیری حدیث از شیوخی چون خالد بن خداش مهلبی، ابوعبید قاسم بن سلّام و سعید بن سلیمان واسطی واداشت (دربارۀ استماع وی از اینان، نک : همانجا؛ ابنحجر، 6/ 12).
بنابه نقل ابراهیم حربی باآنکه ابنابیالدنیا اواخر عمرِ عفان بن مسلم (د پیش از 220 ق) را دریافته بود، اما درس محمد بن حسین برجلانـی را بر عفـان تـرجیح میداده اسـت (نک : خطیـب، 10/ 90؛ ابنجوزی، 5/ 148). وی در طول تحصیل خود از صدها تن استماع کرد که بسیاری از آنان از مشایخ صاحبان صحاح سته نیز بودهاند؛ از آن جملهاند: خلف بن هشام بزار، علی بن جعد، ابوخیثمه زهیر بن حرب، ابوبکر و عثمان پسران ابوشیبه، احمد بن منیع و نصر بن علی جهضمی (نک : ابنابیالدنیـا، 179، 181، 195، 230، 277). در منابع حنبلی به روایت وی از احمد بن حنبل نیز اشاره شده است (نک : ابنابییعلى، 1/ 192-195).
ابنابیالدنیا بااینکه بسیاری از مشایخ کهنسال را درک کرده و از آنان حدیث شنیده بود، در روایت از محدثان همطبقۀ خود نیز پرهیز نداشت و از کسانی چون محمد بن اسماعیل بخاری، ابوداوود سجستانی و ابوحاتم رازی روایت میکرد (نک : ابنحجر، همانجـا؛ ابـنابیالدنیـا، 316، جم ). ابوالحجـاج مـزی در تهذیـب الکمـال، فهرستی از مشایخ وی ترتیب داده که نام افزونبر 100 تن از آنان را در بر دارد. او تنها در کتاب الصمت از بیشتر از 200 شیخ روایت کرده است (نک : خلف، 25، 32).
ابنابیالدنیا در آثار رجالی، محدثی معتبر شناخته شده است و رجالشناسانی چون ابوحاتم و صالح بن احمد، صدق وی را در روایت مورد تأیید قرار دادهاند (ابنابیحاتم، 2(2)/ 163؛ خطیب، همانجا). نویسندگانی نسبتاً متأخر چون ابنجوزی و ابنباطیش او را ثقه خواندهانـد (نک : ابنجوزی، همـانجـا؛ خلف، 62، به نقـل از ابنباطیش) و حتى بعضی آراء او را در جرح و تعدیل رجال مورد توجـه قـرار دادهانـد (برای مثـال، نک : ابنحجـر، 2/ 277، 9/ 398). بااینهمه، وجود برخی افراد متهم به کذب و جعل حدیث در میان مشایخ وی سبب تردید ناقدان در پارهای از روایات او شده است که از آن جمله میتوان محمد بن اسحـاق بلخـی را نـام برد (نک : خطیب، همانجا).
از میان شاگردان و راویان او میتوان کسانی چون ابنماجۀ قزوینی (در غیر سنن)، ابنابیحاتم رازی، ابوبشر دولابی، ابنعقده، ابوبکر نجاد، محمد بن خلف وکیع، ابوبکر شافعی و حارث بن ابیاُسامه را برشمرد که فرد اخیر از مشایخ او نیز بوده است (نک : ابنابیحاتم، همانجا؛ خطیب، 10/ 89؛ ابنحجر، 6/ 12). برخی از شاگردان خاص او نیز در روایت و ترویج آثار وی نقش بسزایی ایفا کردهاند که از آن جمله باید حسین بن صفوان برذعی، احمد بن محمد اصفهانی لنبانی، عمر بن سعد قراطیسی و محمد بن محمد جمال بغدادی را نام برد (برای تفصیل، نک : خلف، 75، 77-80). یکی از شاگردان او نیز به نام ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق بغدادی به «ورّاق ابنابیالدنیا» شهرت یافته بود (خطیب، 4/ 391).
ابنابیالدنیا همچون بسیاری دیگر از اخباریان آن روزگار در کنار حدیث به روایت اخبار تاریخی و ادبی نیز اهتمام داشت و از برخی استـادان این فن چون ابوعبید قـاسم بـن سلام (نک : سـطور پیشین)، محمد بن کاتب واقدی، زبیر بن بکّار (ابنخلکان، 2/ 311، 4/ 351)، ابوحسّان زیادی و محمد بن سلّام جُمَحی (ذهبی، 11/ 497، 13/ 398) بهره گرفت. مسعودی او را در زمرۀ مصنفان تاریخ و اخبار یاد کرده است (1/ 21). عناوین آثار بازمانده و ازدسترفتۀ او بهترین شاهد بر این مدعا ست (نک : دنبالۀ مقاله). علاوهبر تألیفات تاریخی ابنابیالدنیا، روایت او از طبقات ابنسعد که در عرض روایت حارث و ابنفهم قرار داشته، و چندگاهی در مغرب متداول بوده، نیز حـائز اهمیت است (نک : دبـا، ابنسعد؛ برای برخی موارد استفادۀ مؤلفان متأخر از روایات تاریخی وی، نک : خلف، 52-54). آگاهی ابنابیالدنیا در علم قرائت اگرچه چندان مورد توجه قرار نگرفته است، ولی دانشآموختن او نزد خلف بن هشام، دهمین قاری از قراء عشر و عناوین آثار وی در زمینۀ قرائت، بهخصوص کتاب حروف خلف، نشان از اهتمام او به این رشته از علوم اسلامی دارد (نک : ابنندیم، 237؛ ذهبی، 13/ 402).
ابنابیالدنیا در 30 سال پایانی عمر خود بهعنوان معلمی مبرز به تعلیم فرزندان خلفای عباسی گمارده شد که در میان آنان نام معتضد و مکتفی، شانزدهمین و هفدهمین خلیفۀ عباسی، دیده میشود (نک : مسعودی، همانجا؛ ابنندیم، 236؛ خطیب، 10/ 89-91). وی پس از سالها تعلیم و تصنیف، سرانجام در موطن خود بغداد درگذشت. قاضی یوسف بن یعقوب بصری بر پیکر او نماز گزارد و در شونیزیه به خاک سپرده شد (همو، 10/ 91).
ابنابیالدنیا بهرغم نفوذ و احترامی که در دربار عباسی داشت، عالمی پارسا و پرهیزکار بود و گرایش به زهد، خصلتی بود که از آغاز تحصیل در او آشکار دیده میشد. بعدها نیز هر آن کس که خواسته است از جایگاه فرهنگی وی سخن گوید، پیش از هرچیز او را مؤلف کتب متعدد دربارۀ زهد و پارسایی معرفی کرده است (نک : مسعودی، 4/ 183؛ ابنندیم، همانجـا؛ خطیب، 10/ 89-90). وی در نوشتههای خود در زمینۀ زهد و اخلاق، گاه از عذاب قبر و احوال قیامت و جهنم و عظمت و حضور خداوند سخن میگوید، گاه خواننده را به نعیم بهشت ترغیب میکند و گاه نیز به نکوهش دنیا و زیورهای آن میپردازد. اینگونه آثار ابنابیالدنیا بیش از آنکه خواننده را به فعل یا ترک عملی وادارد، روح خوف و رجا را در او بیدار میکند و با دستۀ دیگری از آثار او تکمیل میشود که مؤلف در آنها به بیان دستورهای اخلاقی و اوامر و نواهی فردی و اجتماعی میپردازد و گاه بر عبادات خاص و درواقع به جنبۀ عملی تهذیب اخلاق تکیه میکند. پارهای از آثار وی نیز مشتمل بر دعوت به تفکر، عبرتگرفتن و شناخت شیوههای فریب شیطان است.